NO LOVE

در نـانـوایـی هـم صـف " یـک دانـه ای " هـا جـداسـت
از جـذام هـم بـدتـر اسـت، تـنـهـایـی . . .

 

 

یک شب یک غریبه میاد میشه همه کَست... و یک شب همه کَست میشه یک غریبه

 

 

خاطره الکل نیست که بپره، خاطره خاطرست، می‌مونه و داغونت می‌کنه

 

 

گاهی اینکه صبح ها
دلت نمی خواد بیدار بشی
همیشه نشونه ی تنبلی نیست
خسته ای از زندگی
نمی خوای قبول کُنی که یک روز دیگه شروع شده !!!

 

 

به سلامتی عشق های یك طرفه ای كه میدونن نمیشه اما دست از تلاش نمیكشن.....!


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت21:16توسط خزان تنها | |


الو؟؟… خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

الو … الو… سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

پس چرا کسی جواب نمی ده؟

یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس. بله با کی کار داری کوچولو؟

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم. قول داده امشب جوابمو بده.

بگو من می شنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم …

هر چی می خوای به من بگو قول می دم به خدا بگم .

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی می تونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :

اصلا خدا باهام حرف نزنه گریه می کنما…

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی می کند بگو…دیگر بغض امانش را بریده بود

بلند بلند گریه کرد وگفت:

خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم می خواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا…

چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه

فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟

مثل خیلی ها که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر می کنن من الکی می گم با تو دوستم.

مگه ما باهم دوست نیستیم؟

پس چرا کسی حرفمو باور نمی کنه ؟

خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه این طوری نمی شه باهات حرف زد…

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک گفت:

آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه…

کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب می کردند

تا تمام دنیا در دستشان جا می گرفت.

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان می خواستند .دنیا برای تو کوچک است …

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی…

کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت.

+نوشته شده در شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت20:53توسط خزان تنها | |

x3ixds

هرشب

همچون رویای خیس

ازمژگانم باران میشوی

ومن درامتداداین جاده ای که

هرپاییزتکرار میشود

بهاری را میبینم که

ریشه های تورا

درمتن عاشقانه ترین ترانه

من پیوند میزند

تو اوا سر میدهی

ومن باسرانگشتان سرد ولرزانم

برسازتو می نوازم   

عاشقانه ترین اهنگهارا

 

+نوشته شده در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت21:17توسط خزان تنها | |

من به هر تحقیری که شدم

با صدای بلند خندیدم

اسم مرا گذاشتند باجنبه

افسوس که خندیدم تا کسی

صدای شکسته شدن قلبم را نفهمد

تالار عاشقانه ی تنهایی

+نوشته شده در پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت18:55توسط خزان تنها | |

سوار تاكسي كه شدم

كرايه رو كه دادم

پرسيديك نفري

باكمي مكث گفتم

:...خيلي وقته...

+نوشته شده در یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت20:16توسط خزان تنها | |

زیر باران اگر دختری را سوار کردید جای شماره به او امنیت بدهید

 

او را به مقصد مورد نظرش برسانید نه مقصود مورد نظرتان

 

در تاکسی،خودتان را به در بچسبانید نه به او
...

+نوشته شده در جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت21:43توسط خزان تنها | |

مادر تو تمام شادی هایت را به من بخشیدی و غمهایت را در خود فرو ریخته ای

تا نفس دارم و بعد از مرگ نیز روحم فراموشت نخواهد کرد.

ای خدای بزرگ! به من توانائی بده هرگز از پله های غرور بالا نروم

و لحظات شادم را در کنارش باشم.

کمک کن قلب رئوف و قشنگ این فرشته زمینی ات را هرگز نلرزانم

و آسمان آرزوهایش را خراب نکنم .

http://www.blogfa.com/cmt/images/7.gif دوست دارم مادر گلم http://www.blogfa.com/cmt/images/7.gif

♥ روزتــــــــــــ مبارک

+نوشته شده در چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت20:35توسط خزان تنها | |

 PhotoShare1112 به سلامتی...

+نوشته شده در جمعه 6 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت21:47توسط خزان تنها | |